.....

ساخت وبلاگ
نمیدونم چرا مترسم چیزی بنویسم، الان یکی دو هفته تا سالگرد ازدواجمون مونده ولی تو این مدت تمام مشکلات زمان عقد وجود داشتن ولی برام کمرنگ بودن حالا دارن دوباره پررنگ میشن. تو وجودم ی حس خیلی بد نسبت ب م ........ادامه مطلب
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 15:24

دیشب لباس عروسمو انتخاب کردم وقرارداد بستم. 

اجاره اش شد ۱ تومن ناقابل... 

قیمت فروشش ۱۶۰۰!

ولی خیلی نازززز بود...

خیلی دوسش دارم..حتی با اینکه دنباله خیلی کوچولویی داره! هیچ پفی نداره و خیلی سادس.. همچین ملیحه...

شاید دنباله اضافه بگیرم..

احساس میکنم قشنگترین لباس عروسیه ک تابحال دیدم... 

امیدوارم همه عروس ها همچین حسی نسبت ب لباسشون داشته باشن...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : عروسم, نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 10 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:34

این روزها اونقدر فشار رومه ک هرچی میخابم خستگیم در نمیره، اونقدر کار واسه انجام دادن دارم ک هر چی میکذره بیشتر میشن... فک کنم فقط یکی دو روز دیگه خونه مامان بابام باشم... ولی امروز ی طورایی روز آخره.. چندروز جلوتر میرم واسه چیدن خونه و وسایل و چیدن خنچه و خلعتونه و تزیین خونه... آقایی عصبانیه ک چرا صبح نرفتم... چرا دیروز نرفتم... کلا فشار زیاد روشه... کار رو کار زیاد شده واسش... خیلی دست تنهاس... ........ادامه مطلب
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نمونده, نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 0:34

عصبیم عصبی....

آقایی بدتر....

ی عالمه کار ریخته سرم، ولی نمیتونم هیشکدومو انجام بدم!! 

هر روز میرم بازار، لیست خرید دستمه، ولی باز هم دست خالی میام...

دیشب اومدیم خونه مامانم...

این ۲،۳ روزه آقاییم عصبی شده، همش خلاف نظرم حرف میزنه، همش ایراد میگیره، چر ایو گفتی چرا اینکارو نکردی...

آروم بشو هم نیس، از چیزای زیادی ناراحتم.. پلی همش سعی میکنم اهمیت ندم!

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 16:53

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 ساعت: 16:53

دیروز جاریمو دیدم... 

بعد از ۵ ماه ک عقد کردم این اولین بار بود...

چقد صحبت کرد برام.. نمیدونم از بدیشون میگفت نمیدونم از خوبیشون میگفت نمیدونم داشت میگفت برا تو چ کردن برا من چ کردن...از خونوادشون گفت...

شنیدن همه این حرفا برام سخته... و اینکه وانمود کنم چیزی نشنیدم.... چون احتمالا مواردی ک براش ناراحت کننده بودن و برام گفت برای منم اتفاق میفته و نمیدونم چطور باید پیشگیری کنم... و از همه بدتر اینکه همینا عامل دوریشونه....

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 46 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 17:47

این هفته ک آقایی اومد خیلی خوب بود.. آتلیه رفتیم عکسامونو انتخاب کردیم.. لباس عروس دیدیم پوشیدم پسندیدیم... خیلی خوب بود.. الان دیگه برا لباس عروس میدونم چ مدلی میخام...

امروز هم میخایم بریم لباس مجلسی ببینیم ک مدل دستم بیاد برم پیش خیاط برد حنابندون...

چقد خوبه ک میاد.. وقتی میاد تمام استرس هام از بین میره.. ی آرامش خاصی با خودش میاره...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 15:31

امروز واقعیت خونه مامان بزرگا رو بعد از مهمونی دیدم...

ی زن و شوهر پیر با ی خونه بهم ریخته، آشپزخونه داغووون، یخچال و فریزر خالی با سردرد و خستگی بیش از حد.....

واقعن دلم براشون سوخت... بچه هاشونو دوس دارن ولی نمیتونن این همه خستگی رو تحمل کنن...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 15:31

من فکر میکنم نوشتن اتفاقات روزانه خیلی مهمه حالا هرچقدرم ک ساده و معمولی یا بد باشن، بعد ها ب صاحب خاطرات کمک میکنه تصویر بهتری از گذشتش داشته باشه و وقتی دلتنگ گذشت ها میشه بتونه باهاشون خوش باشه...
میدونم ک روزی میرسه ک دلم برای این روزهام تنگ میشه...

........
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 4:14

هیچوقت فک نمیکردم ی روز برم سرویس دمکنی بخرم.... یا بالشت جهیزیه... امروز با مامانی رفتیم خرید... اکثرا چیزای زشت و خنده داری ان از دمکنی های تو بازار اصلا خوشم نیومد زوری خریدم البته فک نکنم خیلی هم  فرق کنه درکل ک میسوزه! ولی گل گل ان... و این گل گلی ها بهتر از ساده ها بودن خداییی سیخ های کباب و ........ادامه مطلب
ما را در سایت ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2arezuyesepidsaba3 بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 16:40